در یک روز گرم تابستانی در شهر کارتاژ در ایالت میسوری، قرار است پنجمین سالگرد ازدواج نیک و ایمی دون جشن گرفته شود. همه مشغول آماده کردن هدایا و تدارکات جشن هستند که همسر باهوش و زیبای نیک، ناپدید می شود. اما نیک که در نظر سایرین، بهترین همسر دنیاست، کار خاصی انجام نمی دهد. نوشته هایی از دفتر خاطرات ایمی، این موضوع را برملا می کند که این زن کمال گرا و توانا، ممکن است همه ی اطرافیانش را در معرض خطری تهدیدآمیز قرار داده باشد. نیک، تحت فشار روزافزون پلیس، رسانه ها و به خصوص پدر و مادر ایمی، مجبور به دروغگویی، فریبکاری و رفتارهای نامناسب متعددی می شود. نیک به شکل عجیبی از همه گریزان شده و حال و روز خوشی ندارد. اما آیا او واقعا یک قاتل است؟
گذشته ی رازآمیز یک داستان ماجرایی و کارآگاهی وارونه است که توسط یکی از شش دانشجو ، ریچارد پاپن ، روایت می شود ، که سالها بعد درباره وضعیتی که منجر به قتل بانی شد – که در آن وقایع منتهی به قتل به ترتیب مشخص می شود ، تأمل می کند. این رمان به بررسی شرایط و تأثیرات ماندگار مرگ بانی بر روی گروه منزوی آکادمیک و اجتماعی دانشجویان کلاسیک می پردازد که وی نیز بخشی از آنها بوده است.
ریچارد پاپن برای تحصیل در رشته ی یونان باستان زادگاه خود را در پلانوی کالیفرنیا ترک کرده و به کالجی در ورمونت می رود. گرچه ریچارد توسط اکثر پارتنر های خود پذیرفته شده است ، او درمی یابد که نمی تواند در کلاس های استاد کلاسیک ، جولیان مورو ثبت نام کند ، چرا که این استاد دانشجویان دیگری را در لیست محود خود قرار داده است: دوقلوهای جذاب اما رازآلود چارلز و کامیلا ماکولای. فرانسیس ابرناتی ، کسی که خانه اش به پناهگاهی برای این گروه تبدیل می شود. هنری وینتر ، روشنفکری با علاقه به کلیسای پالی ، هومر و افلاطون. و ادموند بانی ، یک شوخ طبع متعصب.
سارا مورگان، یک وکیل مدافع موفق در واشنگتن دی سی، زندگی برنامه ریزی شده ای دارد. شوهرش، آدام، نویسنده ای مبارز، به دلیل ماهیت معتاد به کار سارا، از رابطه آنها ناراضی می شود. در جنگلی منزوی، آدام با کلی سامرز وارد رابطه می شود. با این حال، زمانی که آدام به دلیل قتل کلی دستگیر می شود، زندگی آنها تغییر چشمگیری پیدا می کند. سارا اکنون خود را در حال دفاع از شوهرش میبیند که متهم به قتل معشوقهاش است..
کتاب «فهرست مهمانان» رمانی نوشته ی «لوسی فولی» است که اولین بار در سال 2020 به چاپ رسید. داستان درست بعد از جشن عروسی باشکوه «ویل اسلیتر»، ستاره ی یک برنامه تلویزیونی، و «جولیا کیگن»، دبیر مجله ای آنلاین، آغاز می شود. در طول مهمانی، برق قطع می شود و «فریادی از ترس» ناگهان به گوش می رسد: یکی از خدمتکاران، جسدی را پیدا کرده است. فلش بک هایی از نقطه نظرهای گوناگون، از جمله عروس و خواهرش، پیشامدهای قبل از این اتفاق شوکه کننده را برای مخاطبین روایت می کند. در همین حال، «جولیا» کاملا آشفته و سردرگم است چرا که نامه ای بی نام و نشان دریافت کرده که در آن به او هشدار داده شده که با «ویل» ازدواج نکند، چرا که او کسی نیست که به نظر می رسد.
هالی گیبنی، شخصیت محبوب رمان های قبلی استیون کینگ، به عنوان یک کارآگاه خصوصی ماهر در آخرین رمان کینگ، با دشمنانی فاسد و غیرقابل تصور روبرو می شود. هالی با اکراه پرونده ای را در مورد یک دختر گم شده می پذیرد، با اساتید به ظاهر محترمی روبرو می شود که راز دختر گم شده را در خود دارند. او باید از استعداد فوق العاده خود برای پیشی گرفتن از این دشمنان حیله گر و بی رحم استفاده کند.
رمان “بیمار خاموش” داستانی هیجانی-روانشناختی، درباره خشونت یک زن علیه شوهرش است و درباره درمانگری که علاقه شدید دارد تا انگیزه زن را پیدا کند.
آلیسا برنسون ظاهرا زندگی عالی و بی نقصی دارد. او نقاش معروفی است که با یک عکاس مد ازدواج کرده است و در یک خانه بزرگ روبروی یک پارک در یکی از بهترین مناطق لندن زندگی می کند. در غروب یکی از روز ها شوهر او، گابریل، از سر کار به خانه بر می گردد و آلیسا پنج مرنبه به صورت او شلیک می کند و بعد از آن اتفاق حتی کلمه دیگر صحبت نمی کند.
ممانعت آلیسا برای توضیح دادن دلیل شلیک به همسرش، این تراژدی را به یک رازی بزرگ تبدیل می کند که توجه عموم مردم را به خود جلب می کند….
راشل Rachel زنی سی و دوساله و الکلی است که دورهٔ سختی از زندگیاش را پس از اینکه شوهرش او را رها کرد، می گذراند. راشل Rachel تقریبا هر روز از طریق قطار رفت و آمد می کند، که در یکی از این روزها با زوج جوان خوشحالی برخورد می کند و به آنها رشک می ورزد و آنها را در مقایسه با خود خوشبخت و چه بسا کامل می پندارد. یکی از این روزها، او خبر گم شدن زنی را در روزنامه می بیند که او را می شناسد، راشل Rachel فکر می کند شاید خود او هنگامی که از خود بی خود بوده است، او را سر به نیست کرده است. به همین دلیل او به دنبال پرده برداشتن از راز این ماجرا به تحقیق و بررسی می پردازد تا از حقیقت امر آگاه شود. در جریان یک سری اتفاقات، او به مرور به همسر سابق خود مشکوک شده و او را تحت نظر می گیرد، تا اینکه راشل Rachel به موضوعی پی می برد که ممکن است جانش را در خطر بزرگی بیاندازد…
روزنامهنگاری برای مراقبت از عموی بیمارش به زادگاهش بازمیگردد و مصمم میشود تا قتل حل نشده دوست دوران کودکیاش را حل کند، در حالی که در حال تحقیق در مورد ناپدید شدن یک کودک دیگر است و با مقاومت پلیس و مردم شهر روبرو میشود.
وقتی کلویی دیویس دوازده ساله بود، شش دختر نوجوان در شهر کوچک او در لوئیزیانا ناپدید شدند. در پایان تابستان، پدر خودش به جنایات اعتراف کرد و مادام العمر کنار گذاشته شد، و کلوئه و بقیه اعضای خانواده اش را رها کرد تا با حقیقت دست و پنجه نرم کنند و سعی کنند در حالی که با عواقب بعدی روبرو می شوند، پیش بروند.
اکنون بیست سال بعد، کلویی یک روانشناس در باتون روژ است و برای عروسی خود آماده می شود. در حالی که در نهایت درک او از شادی ای که برای رسیدن به آن تلاش کرده است، شکننده است، گاهی اوقات احساس می کند که کنترل زندگی خود را به اندازه نوجوانان مشکلی که بیماران او هستند، از دست داده است. بنابراین وقتی یک دختر نوجوان محلی ناپدید می شود، و سپس یکی دیگر، آن تابستان وحشتناک از بین می رود. آیا او پارانوئید است، با دیدن شباهتهایی از گذشتهاش که در واقع وجود ندارد، یا برای دومین بار در زندگیاش، آیا کلویی قصد دارد نقاب یک قاتل را بردارد؟
کتاب خدمتکار (The Housemaid) اثر فریدا مکفادن (Freida McFadden)، رمانی مهیج و پیچیده در ژانر جنایی، معمایی و ترسناک است که از صحنهی قتلی در یک خانهی مجلل شروع میشود. شخصی در اتاق زیر شیروانی خانه به قتل رسیده که هویت مشخصی ندارد. میلی کالووی، خدمتکار خانه، دربارهی همهچیز اظهار بیاطلاعی میکند. داستان کتاب خدمتکار گریزی به سه ماه قبل میزند، زمانی که نینا وینچستر، خانم خانه، با دختر جوان فقیری که سر و وضع مناسبی ندارد در نشیمن بزرگ خانه مصاحبه میکند تا تصمیم بگیرد که آیا میتواند او را به عنوان خدمتکار در منزلش استخدام کند یا نه. دختر جوان میلی کالووی است که یک ماه گذشته را بیخانمان بوده و تمام این مدت را در ماشینش زندگی میکرده است، ولی حالا با دستکاری رزومهاش ناامیدانه سعی در پیدا کردن یک شغل دارد. میلی که فکر میکند این خانه با تمام مزایا و دستمزدش چیزی ورای شایستگی اوست، امید چندانی به قبولی در این کار ندارد، ولی باز هم امیدش را از دست نمیدهد.